پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

پرنیان

تولد آوا

1396/5/24 18:23
نویسنده : s
196 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم
من و عمه زهرا رفته بودیم بیرون خرید که عمو امید تماس گرفت و گفت مادربزرگ آوا میخواد برای آوا توی باغ تولد بگیرین..
ما هم هُل هُلی خرید رو رها کردیم و اومدیم خونه.. برعکس برقها هم رفته بود و تند و تند در تاریکی حاضر شدیم و رفتیم باغ...
مثل عروسک شده بودی و با آهنگ کلی دستهات رو تکون میدادی و ذوق کرده بودی... پیش خودم فکر کردم اگر عروسی دایی جون الان بود چه خوب می شد...
شام رو که خوردیم ٬ موقع خوابت رسیده بود... شروع کردی به بیقراری و گریه... هر کاری کردیم نتونستیم آرومت کنیم... انقدر گریه کردی که حالت به هم خورد
به عمو امید گفتیم تا ما رو برگردونه خونه... تا سوار ماشین شدیم خوابت برد... و ما قسمت کیک و هدیه ها نبودیم
من نگران بودم نکنه توی خواب قندت پایین بیاد... انقدر بالای سرت نشستم تا کمی شیر بخوری و من با خیال راحت بخوابم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنیان می باشد