۴۱ ماهگی
دلبرکم...
امروز ۴۱ ماهه شدی!
خدا میدونه چه لحظات قشنگی رو با هم داشتیم.. لحظه های ناب زندگی
فرشته کوچولوی من...
در کنارت خوشحال ترینم😘
شما مثل یک گل قشنگ و ناز، هر روز کنار ما رشد می کنی و قد می کشی و نازتر و خواستنی تر میشی...
خدا رو شاکریم برای داشتنت
این روزها نمیدونم شاید به خاطر سنت و یا بخاطر زیادی موندن توی خونه بدلیل شیوع کرونا، کمی بداخلاق شدی...
گاهی بی خودی گریه میکنی و به سختی آروم میشی... همین دیروز ۳ بار گریه، زاری راه انداختی، یکبار بعد از درست کردن نیمرو ، گریه کردی که من میخواستم تخم مرغ بشکنم، بعدش به دلیل زندانی شدن یه خرس توی کارتون و عصر هم بخاطر اینکه بابا یه کم دیر اومد باهات بازی کنه...
هنوز کلمه کثیف رو میگی کفیث😁 البته میتونی درست بگی ولی نمیدونم چرا نمیگی
کار ما شده خاله بازی فقط...
چادر زدی توی اتاقت و عروسکهات رو چیدی و مدام ما باید به جای اونها صحبت کنیم.
آنقدر قشنگ باهاشون صحبت میکنی که آدم واقعا فکر میکنه زنده ن😍
امیدوارم همیشه لبت خندون و چشمهای قشنگت پر از امید باشه
فصل بهاره و پر از زیبایی... اطراف خونه سرسبز شده... این عکس ها هم مربوط به فضای پشت ساختمونه