بدون عنوان
شمارش معکوس
امروز جمعه 23 مهرماهه . من و بابایی روز شماری میکنیم تا به 5 آبان برسیم و کوچولوی نازمون رو بغل کنیممم. چندتا عکس یادگاری هم گرفتیم.... من 20 روزی میشه که قم هستم. امروز اومدیم سری به بابایی بزنیم. دوری من و بابایی سخته. دلم نمیخواد برگردم قم..... عزیزم میدونم که جات خیلی تنگه و داری اذیت میشی ... ولی دیگه چیزی نمونده تا به دنیای ما بیای ... از خدا میخوام که این انتظار هر چه زودتر به پایان برسه و انشالله صحیح و سالم بیای در آغوش من وبابایی ... ...
نویسنده :
s
12:19
لباس
این هم از لباسهات... کی میشه اینا رو بپوشی و قر برامون ...
نویسنده :
s
9:36
چشم درشت مننننننن
10 شهریور با بابایی رفتیم سونوگرافی. تنها چیزی که توی عکس مشخص بود چشم درشت و باز تو بود بابایی میگه چشمات به من رفته ظاهرا گونه هم داری ...
نویسنده :
s
9:10
اتاق
بالاخره با زحمت مامانی و بابایی اتاق قشنگت آماده شد. دستشون درد نکنه .......... روزی چند مرتبه میرم داخل اتاق و وسایلت رو نگاه میکنم. روزهای کمی مونده تا بغل گرفتنت. روز شماری میکنم. طبق محاسبات امروزم کمتر از 60 روز (55 روز) مونده عزیز دلم ولی متاسفانه با بابا سر اسمت به تفاهم نرسیدیم و هنوز اسم نداری من دخترم صدات میزنم. اسمت هر چی که میخواد باشه عشق من و همدم مامانی گل دخترممممممم ...
نویسنده :
s
17:17
بازم هنرنمایی
این هم از سطل زباله و جای دستمال دست ساز مامانی ...
نویسنده :
s
15:43