پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

پرنیان

تولد یکسالگی

1396/8/5 18:49
نویسنده : s
428 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم

جمعه 5 آبان ، سالروز آمدنت بود كنار ما، که به پاس بودنت آن را جشن گرفتيم...جشنبوس

در این روز خدا یکی از فرشته هاش را از آسمون کم کرد و تو را به ما هدیه داد تا زندگی ما روز به روز قشنگ تر و شیرین تر بشه محبت

باورم نمیشه که این یک سال انقدر زود گذشت . این یک سال با تمام سال های زندگی من فرق میکرد . نمیتونم برات بگم که چقدر خوشبختم که تو رو دارم . چقدر هر دفعه که نگات میکنم احساس خوشبختی میکنم . هیچی هیچی هیچی از خدا نمیخوام جز سلامتی و خوشبختی و خوشحالی تو .

زاد روزت مبارک گلِ قشنگ زندگی من

امروز با وزن 7/500 کیلوگرم و قد 72 سانتی متر یکساله شدی که مسئول بهداشت کلی ذوق کرد از دیدن وزنت آخه توی این مدت کچلش کرده بودم انقدر که رفتم پیشش....خندونک

تولد جمعه بود و من از قبل کلی تهیه دیده بودم.. مامانی و باباجون و دایی و خانمش و داداش امین پنجشنبه ساعت 10 شب اومدن اراک... چون شما ساعت 8 می خوابی، طبق روال خواب بودی ... که بعد از رسیدن مهمونها ساعت 11 بیدار شدی و یه کمی بازی کردی و بعد همگی خوابیدیم... در کمال ناباوری شما ساعت 5 صبح بیدار شدی و من و مامانی رو بیدار کردیغمگین

من بغلت کردم و متوجه شدم بدنت داغهگریه

تا حالا تب نکرده بودی ، حالا دقیقاً روز تولدتتعجبگریه

قطره استامینوفن رو بهت دادم و تا مهمونها اومدن بهتر شدی... 

بعد از خوردن ناهار مراسم شروع شد ولی شما اصلاً حوصله نداشتی و مدام گریه می کردی... روزهای قبل کلی نانای میکردی و من خوشحال بودم که تولدت می تونیم یه فیلم قشنگ ازت بگیریم...

ولی بدلیل بیحوصلگی و گریه های مداوم شما سریع مراسم تموم شد و مهمونها ساعت 5 رفتن به سمت قمبای بای

کادوها:

مامانی و بابایی دو تا کاپشن

دایی جون 100 تومن

مامان جون یه بلوز و شلوار

خاله سادات سکه یک گرمی

خاله اعظم 50 تومن

داداش امین یک جفت کفش

خاله الهام 50 تومن

خاله بهرامی یه کاپشن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان و بابایی
4 آذر 96 20:39
ماشالله----مبارک باشه....خداحفظش کنه......
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنیان می باشد