تعطیلات
این هفته تعطیلی بابا بود. چهارشنبه خواستیم بریم قم که با مخالفت شدید شما روبرو شدیم که میخواستی بری خونه ارغوان. ما هم به خواسته شما، دل دادیم و باهاشون هماهنگ کردیم تا پنجشنبه صبح بریم انجدان و ناهار رو اونجا در دل طبیعت بخوریم. چون پنجشنبه بود و کسی نمیومد و خلوت بود. با ارغوان کلی بازی کردید و با پای برهنه دائم توی آب و کنار جوی راه میرفتید. بعد از ناهار و مراسم عکاسی ، از هم جدا شدیم و برگشتیم خونه. اما هم شما و هم ارغوان بهانه گیری میکردید و میخواستید دوباره با هم باشید و بازی کنید. باز هم ما تسلیم خواسته شما شدیم و شب رفتیم خونشون و تا ساعت یک موندیم. تا بالاخره شما رضایت به برگشت دادی. ...